- گهر بخش
- آنکه گوهر بخشد کسی که گوهر نثار کند
معنی گهر بخش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه گوهر بخشد کسی که گوهر نثار کند
سودآور، سودمند
موء ثر کارگر اثر و نشان بجا گذارنده
ساکن شهر، مقابل چادر و بادیه نشینی
گناه بخش: توانا و دانا به هر بودنی گنه بخش بسیار بخشودنی. (نظامی)
گوهر بخشیدن گوهر نثار کردن
کسی که گنج بخشد: آن شاه گنج بخش که از بیم جود او در کوه زر و سیم طبیعت نهان کند. (مسعود سعد)، سخاوتمند سخی جوانمرد
پاشنده گوهر نثار کننده جواهر: اگر سخاوت باید کفش بروز عطا چو بحر گوهر پاش است و ابر زرافشان. (فرخی)، بارنده (قطرات)، فصیح و بلیغ: گر شکافی بمعرفت همه موی ور زبان تو هست گوهر پاش... (عطار)
بیننده گوهر، گوهر شناس جواهر شناس، آنکه نیک را از بد تمیز دهد (ایهام بدو معنی اخیر) : عیب تست ار چشم گوهر بین نداری ورنه ما هر یک اندر بحر معنی گوهر یکدانه ایم. (سعدی)
گوهر بفت
مخفف گوهر بار، مجازاً گریان
شید بخش
آنکه گنج ببخشد
بهره حصه بخش قسمت، آنکه سر خود را در راه هدف خویش فدا کند
خرنده جواهر، نوازنده شاعر و سخنور: جهانی بگوهر بر انباشتم که چون شاه گوهر خری داشتم. (نظامی)